به گزارش تحریریه، نشریه “New Eastern Outlook” در گزارشی وضعیت کنونی جهان را اینگونه توصیف کرد: سازماندهی مجدد از بالا به پایین اقتصاد جهانی توسط گروهی از شرکتهای سرمایهدار تکنوکرات و کارشناسان فنی به رهبری گروه مجمع جهانی اقتصاد داووس که به اصطلاح به آن تنظیم مجدد بزرگ یا دستور کار سازمان ملل ۲۰۳۰ گفته میشود، دیگر پیشنهادی برای آینده نیست. این ایده کاملا عملی شده زیرا اقتصاد جهانی اینک در قفل دیوانهوار ناشی از شیوع ویروس کووید ۱۹ قرار گرفتهاست. مهمترین بخش سرمایهگذاری از زمان شروع انسداد اقتصاد جهانی سرمایه گذاری در حوزهای به نام «ESG» است. از نظر بسیاری از افراد این عبارت به استانداردهای زیستمحیطی (E)، اجتماعی (S) و حاکمیتی (G) اشاره میکند که راهنمای شمار فزایندهای از سرمایهگذاران اخلاقی به شمار میروند.
این بازی ذهنی و بسیار کنترل شده به طرز چشمگیری جریانهای جهانی سرمایه را به گروهی منتخب از سهام و اوراق مشارکت تایید شده منتقل میکند. به طور قابل توجهی این برنامه باعث پیشرفت برنامههای سازمان ملل تا سال ۲۰۳۰ یا برنامه بازآرایی بزرگ (Great Reset) مجمع اقتصاد جهانی میشود.
دستور کار اقتصاد پایدار سازمان ملل به آرامی توسط همان بانکهای جهانی که بحرانهای مالی را در سال ۲۰۰۸ ایجاد کردهاند تحقق مییابد. این بار آنها در حال آماده شدن برای برگرداندن صدها میلیارد و به زودی تریلیونها دلار سرمایهگذاری از شرکتهایی که در همراهی با اهداف ESG ناکارآمدند مانند نفت و زغال سنگ به سمت شرکتهای فعال و مهم در این عرصه هستند.
آنچه بانکداران و صندوقهای سرمایه گذاری عظیم مانند شرکت سرمایه گذاری «بلکراک» انجام دادهاند، ایجاد زیرساخت جدید سرمایهگذاری است که با توجه به جدی بودن این شرکتها در مورد ESG، «برندگان» یا «بازندگان» این عرصه را اعلام و نهادهای موفق را برای سرمایه گذاری انتخاب میکند.
به عنوان مثال، یک شرکت از نظر جدی بودن استخدام در مدیریت متنوع جنسیتی و کارمندان، امتیازات مثبتی کسب میکند و یا با سبز یا پایدار نگه داشتن منابع انرژی خود اقداماتی برای از بین بردن ردپای کربن از فعالیتهای صورت گرفته انجام میدهد. چگونگی مشارکت بنگاه ها در ایجاد یک حکومت پایدار جهانی مبهمترین موضوع در زمینه حمایت از ESG است و میتواند شامل مواردی از جمله کمکهای مالی به سازمان «بلک لایوز متر»( Black lives matter) تا حمایت از آژانسهای سازمان ملل مانند «سازمان جهانی بهداشت» (WHO) باشد.
هدف اصلی اصلی ESG اما ایجاد تغییر و جایگزینی انرژی ناکارآمد و پرهزینه و به حداقل رساندن میزان تولید کربن است. این موضوع توسط موسسات مالی بزرگ جهان و بانکهای مرکزی هدایت میشود. آنها مجموعهای خیره کننده از سازمانها را ایجاد کردهاند تا برنامههای سبز خود را برای سرمایهگذاری پیش ببرند.
بنابراین اگر امروزه از صنایع نفت، گاز و زغال سنگ استفاده میکنید، یک آلاینده کربن محسوب میشوید که جریان سرمایه جهانی از شما دور می شود یا از تامین بودجه شما جلوگیری میشود. مهمترین هدف این طرح مالی، ستون فقرات اقتصاد جهانی یعنی همان صنعت نفت و گاز همراه با زغالسنگ است. تحلیلگران صنعت نفت پیش بینی میکنند که طی پنج سال آینده یا کمتر از آن، جریان سرمایهگذاری در بزرگترین بخش انرژی جهان به طرز چشمگیری کاهش یابد.
دولت بایدن هم اکنون با ممنوع کردن اجاره نامههای جدید در اراضی و آبهای دولتی (فدرال) و خط لوله انتقال نفت «کیستون ایکس ال»، تعهد خود در مورد قطع مصرف نفت و گاز را پذیرفته است. بخش نفت و گاز و مشتقات آن مانند پتروشیمیها مهمترین بخش اقتصاد جهانی هستند. ۵۰ شرکت بزرگ نفت و گاز در جهان از جمله شرکتهای دولتی و غیردولتی درآمدی در حدود ۵.۴ تریلیون دلار در سال ۲۰۱۵ ثبت کردند.
همانطور که دولت جدید بایدن مخالفت ایدئولوژیک خود را با به اصطلاح سوختهای فسیلی پیش می برد، جهان شاهد کاهش چشمگیر سرمایهگذاری در صنعت نفت و گاز خواهد بود. نقش جهان گرایان داووس و بازیگران مالی ESG برای تضمین این امر مهم است و اگر در این عرصه عقب بمانیم بازنده خواهیم بود.
پایان/
نظر شما